مقالات و تحلیل ها

چرا تقاضا برای مهاجرت به کانادا و کبک بیشتر می شود؟

immigration2

iimmigration2

برخلاف آنچه بقیه تصور میکردند، کانادا در بحران اقتصادی چند سال اخیر کمترین صدمه را بین قدرتهای اقتصادی جهان دید،

هیچکس تصور نمیکرد در این نیمکره دو کشور با چندین هزار کیلومتر مرز مشترک و بیشترین روابط اقتصادی و سیاسی با یکدیگر، یکی بیشترین و دیگری کمترین صدمه را در بحران اقتصادی ببیند.

واقعیت اینه که اقتصاد آمریکا بیش از حد وابسته به بخش کوچکی از سرمایه داران بزرگ شده بود که با ورشکستگی آنان کل اقتصاد آمریکا لرزید. اقتصادی که همه چیز را در سرمایه داری میدید و خدمت به اقشار دیگر در درجه کمتری بود.

طبعا این ورشکستگی اقتصادی آمریکا بر تمام کشورهای جهان مخصوصا کشورهای اروپایی که آمریکا را قدرت بلامنازع اقتصادی جهان میدیدند و بنای اکثر مبادلات اقتصادی خود را با این کشور قدرتمند جهان گذاشته بودند و در بسیاری از جهات عینا از آمریکا تبعیت میکردند، تاثیرات منفی زیادی گذاشت که تا چندین سال دیگر ادامه خواهد داشت.

ولی برعکس در کانادا، کشوری آمریکایی که بنای اقتصادی آن بر اساس چرخه کسب درآمد از مردم و بخش خصوصی و تقسیم درآمد بین همه اقشار مردم است این فشار در همه جهات و اقشار بصورت مساوی تقسیم شد ، باعث فشار شد ولی باعث شکست در هیچ بخشی نشد.

دولت کانادا برعکس دولت آمریکا به کم درآمدترین بخش جامعه همانقدر بها و منزلت میدهد که به پردرآمدترین آن. در این کشور همه وقتی به سن ۱۸ سالگی رسیدند مجبورند اظهارنامه مالیاتی پرکنند، اگر این کار را نکنند در کمترین زمانی تمام حقوق شهروندی از ایشان سلب میشود و هیچ تسهیلاتی به آنان تعلق نخواهد گرفت.

شما اگر درآمدی دارید و یا ندارید باید برای دولت اظهار کنید. مالیات دریافتی بر اساس میزان درآمد بالا میرود یعنی کسی که در سال بیش از ۱۰۰ هزار دلار درآمد دارد تا حدود ۴۰% مالیات پرداخت میکند یعنی سالی حدود ۴۰ هزار دلار و کمکهای مالی دولتی نیز به او تعلق نمیگیرد ولی در عوض اعتبار بدست میاورد بطوریکه اگه ناگهان درآمد او به صفر رسید، به سبب همین اعتبارهایی که کسب کرده انواع خدمات دولتی و کمکها به او میشود تا دوباره روی پای خود بلند شود.

کسی هم که درآمد کمی هم دارد باید اظهارنامه مالیاتی پر کند، دراینصورت کل مالیات بر ارزش افزوده ای که برای خرید کالا پرداخته و میزان آن اینجا حدود ۱۲٫۵% است (البته به اقلام خوراکی و بهداشتی و ضروری این مالیات تعلق نمیگیرد.) بر اساس نفرات تحت تکفل او طی سه یا چهار چک به او برگردانده میشود.

این مبلغ برگشتی برای یک خانواده ۴ نفری بین ۱۵۰۰ تا دو هزار دلار خواهد بود. بعلاوه دولت فدرال و استانی مجموعا بر اساس درآمد خانوار برای هر فرزند حداکثر حدود پانصد دلار ماهانه کمک هزینه پرداخت میکند که وقتی درآمد کم شد این کمک هزینه هم بیشتر میشود. از نظر دولت کانادا خط فقر به درآمد پایینتر از سالی ۲۵ هزار دلار اطلاق میشود.

البته این کمکها به دو بخش فدرال و استانی تقسیم میشوند که کمکهای دولت فدرال شامل همه کانادا شده و دولتهای استانی نیز فراخور وضعیت خود در هر استان درصدی را نیز خود پرداخت میکنند.

برای مثال برای یک خانواده ۴ نفری با دو فرزند درصورتی که درآمد آنان زیر خط فقر باشد، دولت فدرال ماهانه حدود ۷۰۰ دلار و دولت کبک ۲۷۰ دلار پرداخت میکند که هر سال با پرکردن فرمهای اظهارنامه مالیاتی جدید مورد بازنگری قرار میگیرد.

چه بسا خانواده ای تا پارسال این کمکها شاملشان نمیشده و از سال بعد شامل میشود و یا برعکس، این کمکها به آنها کمتر میشود. بنای اصلی تمام اینها صداقت است. زمانی که میخواستم وارد کانادا شوم برخی ایرانیها به من میگفتند که دلال مهاجرتشان ( یا به اصطلاح عوام وکیل)!! به آنها گفته مبادا همه پول خود را در بانک بگذارید چون دولت همه اینها را در نظر گرفته و به شما کمک مالی نخواهد کرد، بسیاری از خانواده ها پول خود را زیر بالششان یا در صندوق امانات میگذاشتند و با یکی دوهزار دلار حساب بانکی خود را باز میکردند همین باعث میشد که اعتباری نزد بانکها پیدا نکنند چون تراکنش بالش آنها از تراکنش بانکیشان بیشتر بود.

غافل از اینکه دولت کانادا تمام کمکهای مالی و اساس پرداخت مالیات را بر اساس درآمد در کانادا قرار داده و پولی که آنها در بانک قرار میدهند نه تنها جزو درآمد آنها حساب نمیشود بلکه در کمک به پیشرفت اقتصاد کانادا مفید بوده و بعلاوه اعتبار آنها را جهت دریافت وام و کردیتهای بعدی افزایش خواهد داد و همچنین در حسابهای خود با دولت موقع نوشتن اظهارنامه دچار تناقض نمیشوند تا بعدا دربدر دنبال وکیل مالی بگردند تا این پنهان کردن اموال را که از سرزمین خود و کلاهبرداران این سرزمین که برخی به شغل شریف دلالی مهاجرت مشغولند به ارث آورده اند، با پرداخت چندین هزار دلار لاپوشانی کند.

خدمات مالی
مسئله خدمات درمانی، نقطه قوت دیگر کانادا نسبت به آمریکاست، هر چند دولت تمام و کمال از عهده این کار بر نمیاید و صف طولانی کلینیکها موید آن است ولی بهرحال اگر بعنوان یک توریست غیر مقیم وارد کانادا شوید و پول ویزیت ۱۰۰ دلاری برای یک پزشک پرداخت کنید و داروی آنتی بیوتیک  ۶۰ دلاری خریداری کنید و یا بعنوان یک شهروند آمریکایی در یکی از کلینیکهای آمریکا ۸۰$ بابت حق ویزیت معمولی و یا ۱۰۰۰$ بابت یک حق عمل جراحی موضعی کوچک پرداخت کنید، یا وقتی که خانم شما در بیمارستان کانادا زایمان میکند و شما یک دلاربابت آن نمیپردازید آنوقت قدر همین کلینیکها و کارت خدمات درمانی کانادا را که اکثر خدمات و جراحیها با آن کاملا رایگان است را خواهید دانست. بانضمام اینکه اگر مانند من بچه دار باشید، خیلی از اقلام آنتی بوتیکها و داروهای اساسی برای اطفال اینجا با ارائه کارت خدمات درمانی و نسخه پزشک به داروخانه ها، رایگان است درصورتیکه همان دارو اگر آزاد تهیه شود ۴۰$ قیمت خواهد داشت.

تمام این مسائل و راهکارهای عاقلانه دولت، باعث شده که کانادا و دولت کانادا بعنوان دولتی که تمام مردم در سود و زیان آن شریک هستند در بحران اقتصادی نقطه مقابل همسایه قدرتمند و ورشکسته خود یعنی آمریکا باشند.

همین مسائل باعث شده اخیرا آمریکاییهای زیادی به کشور کانادا آمده و به طرق مختلف از جمله ازدواج در کانادا در پی گرفتن تابعیت این کشور باشند تا بلکه فشاری را که در آمریکا تحمل میکردند از خود دور کنند.

من اخیرا متوجه سیل مهاجران اروپایی به این کشور شدم، البته نه بلوک شرق اروپا بلکه کشورهای مترقی اروپایی نظیر فرانسه و اتریش و … . آنها اینجا کار میکنند و یا تحصیل میکنند. گاهی با آنها همصحبت میشم و نظرات آنان را میشنوم، علت اصلی این اقدام رو استرس زیاد در کار و عدم اطمینان به آینده و ناتوانی دولتهاشون از حمایت آنان وقتی کارشون رو از دست میدهند، اظهار میکنند. از دانشجوهاشون میپرسم که با وجود دانشگاههای خیلی پیشرفته در کشورهای اروپایی چرا برای درس خوندن به اینجا میاین میگن به پیشنهاد خانواده هامون دوست داریم بعد از اتمام تحصیل در کانادا یا آمریکا کار کنیم و شرط اصلی کار در اینجا داشتن یک مدرک تحصیلی از اینجاست.

همین مسائل و افزایش درخواست مهاجرت به کانادا از تمام کشورها و اخیرا حتی از کشورهای اروپایی و ایالات متحده باعث شده دولت کانادا سعی کنه در آینده نزدیک قوانین مهاجرت خود را تغییر داده و جهت گیریهای خاصی در جذب مهاجران از کشورهای مختلف و مشاغل گوناگون رو اتخاذ کنه.

در تازه ترین این تصمیمات دولت اونتاریو دیگه به درخواست مهاجرت دانشجویان بین المللی که در دانشگاههای اون استان مشغول به تحصیل هستند رسیدگی نمیکنه. تا همین یکی دو ماه پیش هر دانشجو بدون سابقه کار کانادایی میتونست یکی دو سال به اتمام تحصیلش مونده تقاضای مهاجرت بده و حداکثر ظرف یک تا دو سال مقیم کانادا بشه، خیلیها هم به این امید از کشور خودشون وارد دانشگاههای اونجا که درصد بالایی از دانشگاههای کانادا رو به خود اختصاص داده شده بودند و اکنون با سردرگمی مواجه شدند.

برعکس، این قانون در استان کبک هنوز ادامه داره. این مسئله سبب میشه که از ترم آینده دانشگاههای استان کبک، نظیر مک گیل و دانشگاه مونترال و کنکوردیا و … از تمام جهان مورد هجوم اخذ پذیرش توسط دانشجویان بین المللی واقع بشن، همین مسئله نه تنها پذیرش رو در دانشگاههای این استان به حد بالایی سخت خواهد کرد بلکه در آینده نزدیک متقاضیان مهاجرت از داخل کبک توسط دانشجویان به حد چشمگیری بالا خواهد رفت و صفهای مهاجرت به این استان طولانی تر شده و باعث خواهد شد که خواسته یا ناخواسته، استان کبک هم تغییراتی در نحوه پذیرش مهاجرین و ظرفیتها و قوانین خودش بده.

نقل از وبلاگ : از ایران تا کانادا

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید