خبرهای جهان

هزینه‌های جنگ داخلی سوریه برای جمهوری اسلامی

رادیو فردا، مجید محمدی : دخالت تمام‌عیار جمهوری اسلامی و هم‌پیمان آن حزب‌الله لبنان در جنگ داخلی سوریه برای این دو منافعی در برداشته است، مثل

الف- محافظت از مسیر ارسال سلاح از جمهوری اسلامی به لبنان،

ب- حفظ رژیمی که ۳۵ سال هم‌پیمان جمهوری اسلامی بوده و مقامات جمهوری اسلامی دارند رسم هم‌پیمانی آن در دوران جنگ ایران و عراق را به جا می‌آورند،

ج- تحکیم قطب شیعی/علوی در منطقه در برابر کشورهایی با اکثریت سنی و نشان دادن به گروه‌ها و دولت‌های شیعی و علوی که در صورت همراهی با جمهوری اسلامی به هر قیمت از آنها حمایت می‌شود، و

د- محافظت از سرمایه‌گذاری‌های مقامات جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه در سوریه از جمله کارخانهٔ تولید سلاح و صنعت هتلداری.

اما این مداخله هزینه‌هایی را نیز بر رژیم جمهوری اسلامی بار کرده است. این هزینه‌ها را- که متفاوت‌اند از هزینه‌هایی که این دخالت برای منافع و امنیت ملی کشور دارد- می‌توان در چهار مقوله اقتصادی، سیاسی، حقوقی و اخلاقی طبقه‌بندی کرد.

وام‌هایی که بازپرداخت نخواهند شد

جمهوری اسلامی در حالی که تحت تحریم‌های نفتی قرار دارد به فروش نفت از سوی سوریه می‌پردازد (وال استریت جورنال، ۲۰ ژانویه ۲۰۱۲)، به این کشور نفت مجانی می‌دهد (نگاه کنید به قانون فروش و تحویل نفت مجانی به دولت سوریه و اجازه تقسیط دیون آن دولت به جمهوری اسلامی ایران مصوب ۵ خرداد ۱۳۶۳) میلیاردها دلار وام که معلوم نیست روزی بازگردانده شود (وام ۳٫۶ میلیارد دلاری جمهوری اسلامی به سوریه،  تابناک، ۹ مرداد ۱۳۹۲؛ یک اعتبار یک میلیاردی به سوریه برای خرید کالا از ایران در ماه ژانویه ۲۰۱۳) به دولت سوریه پرداخت کرده است، هزینهٔ نیروهای نظامی خود و حزب‌الله (۱۰ هزار نفر نیروی حزب‌الله در دمشق، تابناک ۱۵ شهریور ۱۳۹۲؛ تسخیر و اکنون ادارهٔ شهر قصیر توسط حزب‌الله، وال استریت جورنال، ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۳) را در این کشور تامین می‌کند، و حتی به تامین کمبودهای عاجل سوریه مثل آرد (به هزینهٔ کمبود آرد در شهرهای مختلف ایران) می‌پردازد.

نگاه مقامات کشور به سوریه استان ۳۲ کشور است و طبعا این نگاه مستلزم صرف هزینه‌های چند میلیارد دلاری برای یک استان جنگ‌زده است. دولت سوریه اکنون هیچ درآمدی ندارد و کشورهایی مثل روسیه نیز به دنبال کسب درآمد از این بحران هستند و نه سرمایه‌گذاری در آن. بنابراین هزینهٔ جنگ داخلی سوریه در سمت دولت آن توسط جمهوری اسلامی پرداخت می‌شود. پرداخت این هزینه‌ها در درازمدت بلایی را بر سر اقتصاد ایران خواهد آورد که جنگ افغانستان و مسابقهٔ تسلیحاتی بر سر اتحاد جماهیر شوروی آورد.

مدافعان حرم

توجیهی که در رسانه‌های دولتی و شبه دولتی جمهوری اسلامی برای دخالت نظامی در سوریه عرضه می‌شود دفاع از حرم زینب و دیگر مقدسان شیعه در سوریه است. مداحان و روحانیون و نیروهای استشهادی با همین عنوان به تبلیغ و بسیج برای این جنگ می‌پردازند.

این پوشش مذهبی شاید بتواند به بسیج نیرو برای اعزام به سوریه کمک کند، اما کارکرد آن در جهان اسلام دامن زدن به جنگ فرقه‌ای شیعه و سنی است. جمهوری اسلامی در مواضع رسمی خود همواره از دامن زدن به جنگ فرقه‌ای پرهیز کرده است، چون با وجود میلیون‌ها سنی در داخل و اولویت تضاد با اسرائیل در منطقه این جنگ فرقه‌ای نه به مصلحت سیاست داخلی و نه به مصلحت سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی است. این مداخله که در نهایت به مداخلهٔ حزب‌الله لبنان نیز انجامید این گروه را نیز در برابر افکار عمومی جهان عرب قرار داد. حزب‌الله همیشه ادعا داشت که تنها سلاح خود را در برابر اسرائیل مورد استفاده قرار خواهد داد، اما امروز این گروه در حال جنگ با دیگر مسلمانان است.

دستگاه‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی در تلاش بوده‌اند تا مشارکت در این جنگ را جنگ علیه اسرائیل جلوه دهند، اما کشتار دیگر مسلمانان (خواه سوری و خواه غیر سوری) نسبتی با اسرائیل ندارد. بشار اسد در طی دو سال گذشته حداکثر تلاش خود را کرده است تا جنگ داخلی به منطقهٔ جولان سرایت پیدا نکند و نیروهای النصره یا جمهوری اسلامی پای اسرائیل را به جنگ داخلی نکشانند. همچنین بسیاری از گروه‌های فلسطینی مثل حماس در جنگ داخلی از بشار حمایت نکرده‌اند.

از دست دادن تنها هم‌پیمان سنی

تا پیش از دخالت نظامی جمهوری اسلامی در سوریه، این رژیم هنوز یک متحد سنی در منطقه داشت و منتقدان این رژیم نمی‌توانستند سیاست‌های آن را فرقه‌ای معرفی کنند. اما با از دست دادن حماس که طرف مخالفان بشار را گرفت تنها متحدان جمهوری اسلامی شیعیان منطقه هستند و جمهوری اسلامی به محور منازعات فرقه‌ای در منطقه تبدیل شده است. رژیم در سال ۵۷ با ادعای دفاع از همهٔ جنبش‌های آزادی‌خواه آغاز کرد و امروز به حامی رژیم‌ها و جنبش‌های شیعی طرفدار جمهوری اسلامی تبدیل شده است.

ژاندارم منطقه

موضع رسمی جمهوری اسلامی که با حقوق بین‌الملل نیز همخوانی دارد عدم مداخلهٔ قدرت‌های بزرگ در منطقه بوده است. جمهوری اسلامی با همین موضع به مخالفت با جنگ ایالات متحده در عراق یا حملات هواپیماهای بی‌سرنشین ایالات متحده به پاکستان و یمن پرداخته است. اما مداخلهٔ نظامی جمهوری اسلامی و هم‌پیمان آن حزب‌الله لبنان در سوریه با همهٔ مواضع رسمی این کشور در ۳۵ سال گذشته در تناقض است. مقامات جمهوری اسلامی حکومت پهلوی را به دلیل دخالت نظامی در ظفار ژاندارم منطقه می‌نامیدند، اما امروز خود به ژاندارمی در سوریه اشتغال می‌ورزند.

البته به دلیل همین مواضع رسمی جمهوری اسلامی تلاش کرده است مداخلهٔ نظامی در سوریه را پنهان کند، اما امروز بر اساس وجود گروگان‌های ایرانی نظامی در دست شورشیان، عکس‌های بسیجیان در لباس نظامی در سوریه، فیلم‌های ویدیویی از منابع مستقل از نیروهای سپاه در آن کشور و نیز کشته‌های سپاه و بسیج که در کشور دفن می‌شوند این امر دیگر پنهان‌کردنی نیست. گفته‌های مقامات سیاسی و نظامی نیز در حمایت بی قید و شرط از رژیم بشار این موضوع را تایید می‌کند.

چه اسد پیروز این جنگ با کشتار ده‌ها هزار مسلمان دیگر باشد یا در این جنگ شکست بخورد یا وضعیت جنگ داخلی ادامه پیدا کند جمهوری اسلامی بازندهٔ حقوقی این جنگ است، چون با عمل خود به مداخلهٔ نظامی در منطقه رسمیت بخشیده است. تنها آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در عراق خارجی نیستند؛ ایرانی‌ها و لبنانی‌ها نیز در سوریه خارجی‌اند. در حالی که ده‌ها هزار نیروی نظامی لبنانی، ایرانی و عراقی/یمنی/بحرینی شیعه و آموزش‌یافته در ایران در سوریه به حمایت از اسد در حال جنگ هستند وزیر خارجهٔ جمهوری اسلامی می‌گوید: «بحران سوریه راه حل نظامی ندارد.» (ایسنا ۲۵ شهریور ۱۳۹۲)

ماهر اسد، «قهرمان مبارزه با تروریسم»

حمایت همه‌جانبهٔ جمهوری اسلامی از رژیم بشار اسد به سقوط بیشتر اخلاقی مقامات و رسانه‌های دولتی در ایران دامن زده است. رهبر جمهوری اسلامی پس از حدود دوماه هنوز حملهٔ شیمیایی در سوریه را محکوم نکرده است. حمایت از رژیم بشار تا حدی پیش رفته که امروز رسانه‌های دولتی به ستایش ماهر اسد می‌پردازند.

به این متن که در سایت باشگاه خبرنگاران وابسته به رایو و تلویزیون دولتی ایران منتشر شده نگاه کنید: «ماهر اسد برادر کوچک‌تر بشار اسد از جمله کسانی است که از ابتدای شروع بحران در سوریه به حفظ یادگار پدرشان یعنی دولتی که حافظ اسد پایه‌ریزی کرده کمک می‌کند و هم‌اکنون فرمانده گروه نیروهای ویژه‌ای است که محافظت از پایتخت را به عهده دارند. ماهر اسد مرد خارج از نگاه‌ها و توجهات فرماندهی ۱۵هزار سرباز لشکر چهارم نظامی سوریه را بر عهده دارد که بیشتر آنها از شیعیان علوی هستند و دوره‌های بسیاری را برای مبارزه با دشمنان دیده‌اند و سدی محکم در برابر تروریست‌هایی بوده‌اند که قصد ورود به دمشق داشته‌اند… فرزندان حافظ اسد از جمله خانواده‌هایی هستند که به وارث اصلی پدرشان بدون هیچ چشم‌داشتی کمک می‌کنند تا بشار بر اریکه قدرت باقی بماند… ارتش سوریه با تدابیر ماهر اسد به یکی از قوی‌ترین ارتش‌های خاورمیانه تبدیل شده.» (ماهر اسد چه نقشی در سوریه ایفا می‌کند؟ ۲۴ شهریور ۱۳۹۲)

ماهر اسد به روایت رسانه‌های مستقل بین‌المللی یکی از قصابان رژیم اسد در دو سال گذشته و از هدایت‌کنندگان چندین قتل عام و کشتار مردم عادی و بی‌سلاح بوده و فساد وی شهرهٔ آفاق و انفس است. مداخلهٔ نظامی در سوریه میراث‌برندگان یک انقلاب ضد دیکتاتوری در سال ۵۷ را به ستایش قصابان وادار کرده است.

نکتهٔ دیگر در این نوشته فرض کشور سوریه به عنوان ارثیهٔ پدری است. حتی در جمهوری اسلامی که ولی فقیه صاحب آفاق و انفس شمرده می‌شود کسی ادعا نمی‌کند که این نظام ارثیهٔ پدری کسی است. ولی فقیه به عنوان نائب امام زمان در اموال عمومی تصرف می‌کند و نه ادعای وراثت. نویسندهٔ گمنام این متن در یک رسانهٔ دولتی (مطالب بدون اسم در عرف روزنامه‌نگاری مواضع تحریریه را بیان می‌کنند) در ستایش ماهر اسد حتی از ادبیات و گفتمان رسمی جمهوری اسلامی فراتر رفته است.

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید