خبرهای ایران

فاطمه هاشمی: گوش ها را باز کنید تا زمزمه که نه، فریاد مردم را بشنوید

دادگاه فاطمه هاشمی، فرزند هاشمی رفسنجانی در حالی برگزار می شود که اتهام او به عنوان نشر اکاذیب علیه برادران لاریجانی در مقام روسای قوای مقننه و قضائیه به ظاهر شاکی خصوصی ندارد. اما قطعا چنین دادگاهی بی اذن رئیس این دستگاه برگزار نشده است.

به گزارش کلمه، این دادگاه که مانند بسیاری از دادگاه های مشابه تنها در آن تسویه حساب های سیاسی به وضوح مشاهده می شود، با معیارهای بدیهی حقوقی سازگاری ندارد چنانکه محمود علیزاده طباطبائی، وکیل خانم هاشمی معتقد است که این اعلام جرم به دلیل نداشتن شاکی خصوصی خلاف قانون بوده و قابل پی گیری به عنوان مدعی العموم از جانب دادستان نیست.

در همین رابطه، فاطمه هاشمی در یادداشتی کوتاه که در اختیار کلمه قرار گرفته است، از فرشته عدالتی گفته که چشمان خود را بسته است و تنها زمانی که نوبت به کسانی همچون برادران لاریجانی می رسد، نیمه باز می شود.

وی به اتهام زنی های احمدی نژاد به خانواده اش اشاره کرده و با گذری به اتهامات مشابه وی به خانواده لاریجانی ها می گوید: گرچه قانون و نظر امام راحل ، حق دفاع را قایل بود امّا متولی امام زاده فقط حرمت خود را پاس داشت، از خود دفاع کرد و دیگران را در معرض تهمت های ناروا، بی حق دفاع رها کرد.

وی افزوده است: وجدان عمومی می پرسد که چرا هرگاه کار به نقد دستگاه قضا و رأس آن می کشد، فرشته عدالت ناگاه چشم می گشاید و چپ چپ نگاهی خشم آلود می اندازد امّا این چشم درمواردی دیگر، آن سوی لازم را ندارد. جای سوال است که چرا هرگاه کار به برادران می رسد، دستگاه قضایی حساس می شود. و ادامه می دهد “اگر چشم فرشته عدالت همچنان بسته است، لااقل گوش ها را باز کنید تا زمزمه که نه، فریاد مردم را دراین موارد بشنوید.”

متن کامل یادداشت فاطمه هاشمی که دراختیار کلمه قرار گرفته را در ادامه بخوانید:

تقدیر که نه، چنین تدبیر کردند که امروز در برابر این دادگاه حضور یابم.

راست گفته اند که عدالتِ آسمان، برتر از عدالتِ زمین است.

عدالتِ زمین ، اگر هم تحقق یابد، باز هم باید درانتظار محکمۀ عدل الهی بود.

برروی زمین ،

انسان ها تلاش می کنند، گاهی به عدالت می رسند و گاهی هم نمی رسند.

گاهی هم تلاش نمی کنند و طبعاً نمی رسند.

و گاهی هم تلاش می کنند که نرسند!

و این درد بی درمان است.

برروی زمین ،

در دارالعدل میهن اسلامی ما ،

هنوز ماموران فرشتۀ کور عدالت مرددند که آیا وظیفۀ آنها اجرای عدالت است یا صرفاً فصل خصومت.

 برروی زمین،

این تردید، با آن امّا و اگرها ، شاید انسان را دچار نومیدی کند.

امّا من

که در دو ماه محرم و صفر، ماه های ایثار و تلاش برای اصلاح امور و تحقق عدالت، خود را درگیر ماجرایی در دارالعدل ایران می دیدم، هرگز در راه دفاع از حق ناامید نخواهم شد، بلکه برآنم که تا آخر ایستادگی کنم و بهای آن را هرچه هست بپردازم، همچنان که دیگران نیز بهای عملکرد خود را خواهند پرداخت.

 سالهاست که علیه پدر و اعضای خانوادهام صدها تهمت نثار می شود. تظلم کردیم امّا فریادرسی نبود، فرشتۀ عدالت چشمان خود را بسته بود.

از تریبون مجلس شورای اسلامی بازهم به هاشمی اهانت شد و نیمچه تعرضی هم به لاریجانی ها.

گرچه قانون و نظر امام راحل ، حق دفاع را قایل بود امّا متولی امام زاده فقط حرمت خود را پاس داشت، از خود دفاع کرد و دیگران را در معرض تهمت های ناروا، بی حق دفاع رها کرد.

در عمل به واجب مؤکد امر به معروف و نصیحت به ائمه مسلمین ، مشفقانه خواستم که از همه دفاع شود امّا گویی فرشته عدالت حسابی چشم خود را بسته بود: پرونده ای علیه من تشکیل شد و نصیحت من ، نشر اکاذیب قلمداد شد.

در دادسرا گفتم: آیا انجام وظیفه جرم است؟ آیا انشای نصیحت ، خبر است که صدق و کذب در آن راه داشته باشد و مطالب خلاف واقع تلقی شود؟ مگر آن نصیحت را من منتشر کرده ام که با فرض محال کذب بودن آن، عمل من به عنوان نشر اکاذیب جرم  انگاری شود؟ و مگر طبق قانون، نشر اکاذیب شاکی خصوصی نمی خواهد؟ درجایی که رئیس محترم مجلس شکایتی ندارد، دست کم شکایت رئیس قوه قضائیه را نشانم دهید…. و سؤالاتی دیگر… که پاسخی نداشت ، چون چشم فرشته عدالت همچنان نمی بیند.

آن پرونده، امروز برای رسیدگی دراختیار دادگاه است . باز جای شکرش باقی است که بالاخره یکی از پرونده های ما به محکمه رسیده است!!! حداقل می توان گفت : این بار فرشته عدالت چشم چپش را نیمه باز کرده است!

من اما چشم به عدالت آسمان دوخته ام که برتر از عدالت زمین است… و نیز به وجدان عمومی مردم کشورم که قضاوت خواهد کرد… و تاریخ نیز.

و بالاتر از آن، ملائکۀ موکّل عادلِ مطلق که روزی پرونده اصلی هریک از ما را به دست راست یا چپ ما خواهند داد و هریک از اعضا و جوارح ما شاهدانِ صادق اَعمالِ ما در محضر عدل الهی خواهند بود. فاعتبروا یا اولی الابصار

من امروز از وجدان عمومی سخن می گویم که با پرسش های خود که در هر کوی و برزنی آن را می شنویم، پاسخ می طلبد:

وجدان عمومی می پرسد، چرا هرگاه کار به نقد دستگاه قضا و رأس آن می کشد، فرشته عدالت ناگاه چشم می گشاید و چپ چپ نگاهی خشم آلود می اندازد تا راه را برای ماموران گوش به فرمان ، جهت اقامۀ دعوا و صدور و اجرای حکم بازکند، امّا این چشم درمواردی دیگر، آن سوی لازم را ندارد.

جای سوال است که چرا هرگاه کار به برادران می رسد، دستگاه قضایی حساس می شود. افکار عمومی و حافظه تاریخی مردم ایران این نمونه ها را فراموش نمی کنند. اگر چشم فرشته عدالت همچنان بسته است، لااقل گوش ها را باز کنید تا زمزمه که نه، فریاد مردم را دراین موارد بشنوید.

من با صدای بلند اعلام می کنم ، آنچه در پرونده ام آمده جرم نیست .

من به رئیس محترم قوه قضائیه می گویم ، اگر به صرف آن نصیحت ، درمورد جرم ناکرده ای ، اتهام واهی به من زدند و لابد بنا به شکایت شاکی خصوصی که علی القاعده تنها شما می توانید باشید یا بدون شکایت شاکی خصوصی و برخلاف قانون ، پرونده ای تشکیل دادند، از امروز دیگر به نصیحت اکتفا نخواهم کرد. تمام توانم را برای پاسخ به وجدان عمومی به کار خواهم گرفت و فریاد خواهم زد. و باز هم تاکید خواهم کرد که هنگام پخش فیلمی مربوط به اقوام آقای لاریجانی که توسط آقای احمدی نژاد به مجلس برده شد آقای لاریجانی موضع گیری قاطعی کردندآقای لاریجانی موظف به رعایت حقوق همه مردم بدون هرگونه تبعیض هستند و بازهم خواهم گفت : که آقای لاریجانی ای کاش حقوق مهدی هاشمی ما را هم به عنوان یک شهروند همانند حقوق برادرتان لازم الرعایه می دانستید .

بلی ، واقعیت این است که وقتی یک پرونده برموازین حقوقی متکی نباشد، سیاسی است و باید در فضای سیاسی به مصاف آن رفت و من خود را برای چنین مصافی آماده کرده ام. تکرار می کنم، در پرونده من جرمی وجود ندارد. خبری نداده ام تا دروغ باشد و عمل نشر هم نمی تواند مستند به فعل من باشد و شاکی خصوصی هم وجود ندارد و لذا دادگاه محترم باید شکایت مدعی العموم را ردّ کند تا همه بگویند چشم فرشته عدالت بینا شده است.

تنها اندیشه شیطانی ، هردوچشم فرشته عدالت را کور می خواهد تا بین دو طرف دعوا تساوی فرض شود ، من امّا هردو چشم عدالت را باز می خواهم ، باز باز و برای همه ، نه تنها برای برادران!

تا مگر عدالت زمین به عدالت آسمان نزدیک شود .

والسلام

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید