مقالات و تحلیل ها

تجربه ۱۰ ماهه من

مدتها بود که میخواستم این پست رو بذارم اما هم وقت نمیشد هم اینکه دلم میخواست به یک جمع بندی برسم…

الان ۱۰ ماهه که ما اینجاییم و امروز تصمیم دارم براتون چند تا تجربه از این مدت بنویسم..چیزهایی که خیلی مهم تر از لیست وسایلی هست که باید با خودتون بیارین… اینا حاشیه های مهاجرته..

۱- در سال اول ورود به طور قطع یک دوره بحرانی افسردگی رو طی خواهید کرد…همه…یکی زیاد یکی کم… البته خانمها بیشتر از آقایون… من این اتفاق زمانی برام افتاد که برای عید نوروز سفره هفت سین چیدم..اولین سال بود که در کنار خانوادم نبودم…نمیتونم بهتون توضیح بدم که چه قدر اذیت شدم…اصلا” نمیشه زمانی برای این اتفاق قائل شد…اما این اتفاق میفته… تازه من که فکر میکردم خیلی قوی هستم…پس خیلی عادی باید با این مساله برخورد کنین و فکر نکنین که این فقط خودتون هستین که این حس رو پیدا کردین…

چاره اش چیه؟ الان میگم… وجود دوستان خوبی که این مرحله رو قبلا” طی کردند در اون مواقع حکم کیمیا رو پیدا میکنه…به توصیه یکی از همین دوستان سفری به ای.ران داشتم…دیدارها تازه شد…البته دلتنگی من اصلا” ربطی به ای.ران نداشت…من دلتنگ خانواده ام بودم..همین…کل زمانی که ایران بودم به جز برای کارهای ضروری از کنار پدو و مادرم دور نشدم…. و وقتی برگشتم چیزی درونم عوص شده بود… دیگه تاآروم نبودم…پس اگه میتونین بلیط دوسره بگیرین چون به احتمال خیلی زیاد در سال  اول یک سفر به ای.ران خواهید داشت…

۲- ایرانی های اینجا دو دسته هستند:

– افرادی که با این تصمیم اومدن که میخوان زندگیشونو اینجا بسازند… خودشونو برای یک اردوی چند ساله آماده کردند.. این افراد که کم هم نیستند دقیقا” میدونند دنبال چی هستند… زمان ثبت نام، رشته مورد نظر، کالجها، دانشگاهها و … را کاملا” زیر و رو کردن و … خلاصه تکلیفشون با خودشون کاملا” مشخصه…این افراد قطعا” اینجا موفق خواهند بود… چون اینجا برنامه ریزی حرف اول رو میزنه، این افراد خیلی آروم اما منظم میرن جلو…. درس میخونند..خیلی هاشون یک کار نیمه وقت هم پیدا میکنند… فرانسه رو ادامه میدن… و … در نهایت هم میرن سر کار و یک زندگی متوسط رو به بالا براس خودشون درست میکنند… نکته مهم این دسته اینه که دقیقا” میدونند دنبال چی هستند.. برای رسیدن به هدفشون تلاش میکنند… حاضرن ساعت خوابشونو به حداقل برسونند…و ….

به غیر از همه موارد فوق، نکته خیلی خیلی مهمتر در این گروه اینه که نهایت سعی شونو میکنند که خودشونو با این محیط وفق بدن…شما نهایت متخصص هم باشید وقتی آداب و رسوم کار کردن توی یک محیط رو ندونین فایده نداره…این افراد دوستان غیر ایرانی پیدا میکنند که حداقل فایده اش تقویت زبانه… فرهنگ کار جمعی که در ما ایرانی ها در پایین ترین سطح قرار داره رو تمرین میکنند… یاد میگیرند که به هر موجودی از هر نژادی، با هر رنگی احترام بذارند…میفهمند که این اصول اولیه همزیستی خیلی حیاتی تر از مواردی بوده که ما فکر میکردیم مهمن و همیشه بهشون مینازیدیم…

– یک دسته هم هستند که کلا” تصویر اشتباهی از مهاجرت داشتند… نمیدونم …شاید فکر میکردند قراره اینجا معجزه بشه. نه برنامه ای، نه زبانی، نه تخصصی… فقط اومدند…

ببینین من در مورد زبان مثال میزنم… من آیلتس آکادمیک رو در تهران با نمره خوبی گرفتم… خودم فکر میکردم زبانم در حد قابل قبولی هست… اما با شروع کلاسهای کالجم چنان تنظیم شدم که حد نداشت! کار به جایی رسید که حرفهای استادو رکورد میکردم و یکبار دیگه گوش میدادم تازه میفهمیدم چی بوده موضوع!

یعنی که این مسائل اصلا” شوخی بردار نیست…  شما پشتکار چینی ها رو نمیتونین تصور کنین… به طور کلی هوش یادگیری زبان پایینی دارند… اما دلم میخواد یک روز از زندگیشونو اینجا ببینین… براشون مهم نیست بقیه مسخره شون کنه، مهم نیست یک سوالو ۱۰۰ بار بپرسند… مهم اینه که تا اون موضوع رو متوجه نشن دست بردار نیستند… کدوم ما این جوری هستیم؟ اگر این وبلاگ و این پست فقط یک فایده هم داشته باشه دلم میخواد این باشه که عمق اهمیت موضوع رو درک کنین… مهاجرت به خودی خودش استرس زا هست..در رده بندی موارد استرس زا، بعد از از دست دادن یک عزیز، دومین رتبه متعلق به مهاجرته…

پس خواهشا” با خودتون روراست باشین…. من سعی کردم آینده شما رو مثل یک آینه بذارم جلوتون…. همه چی بستگی به خودتون داره…فقط، فقط و فقط به خودتون …من آنچه شرط بلاغ بود گفتم…تو خواه پند بگیر خواه ملال…

– همچنان اعتقاد دارم که اینجا اگه زوجها کنار هم نباشند، کار خیلی خیلی سخت میشه… ترجیح میدم دیگه راجع به این موضوع حرف نزنم چون توی پست های قبلی توضیح دادم و شاید هم خارج از توانم باشه که عمق این موضوع رو توضیح بدم…

– هنوز هم مونترال رو بهترین جای کانادا برای زندگی حداقل چندسال اول میدونم…با توجه به تجربیاتی که دوستانم در سایر شهرها گفتند…این شهر آروم رو، این مردم دوست داشتنی رو، این فستیوال های شبانه رو، این گوناگونی فرهنگ ها و رنگها رو، همشو دوست دارم..

اگه آدمی باشید قوی، امیدوار، مثبت، باپشتکار، دارای روحیه انطباق پذیری و بدون خودخواهی ها و پز و افاده های رایج در ما ایرانی ها و …. قطعا” نه فقط اینجا بلکه هر جای دیگه میتونه براتون آرامش به همراه بیاره..

نقل از وبلاگ: ما و کانادا

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید