هنر، ورزش، خانواده و سرگرمی

از چه زمانی مفهوم پول را به كودك یاد دهیم؟

به گزارش افکار نیوز، پارسا هنوز جمع زدن بلد نیست اما ارزش صرفه جویی را می داند. پدر پارسا آموزش صرفه جویی به فرزندانش را از زمانی كه بچه هایش حتی درست نمی توانستند جمله بسازند، شروع كرد. كارشناسان معتقدند داشتن سواد مالی یكی از مهارت های زندگی است كه باید از سنین كم به كودك آموزش داده شود. این مسئله باعث می شود در بزرگسالی كمتر دچار اشتباه های پرهزینه شوند. متخصصان می گویند داشتن مهارت مالی و پولی بیشتر از تحصیلات دانشگاهی در موقعیت فرد نقش دارد. پس هر چه زودتر شروع كنید، بهتر است. بچه های یك تا ۲ ساله ارزش پول را نمی فهمند اما می توان مفهوم كاهش ضایعات را به آنها یاد داد. برای مثال اگر پسر شما یك لیوان شیر خواست و فقط نصف آن را خورد، به او بگویید كه بقیه شیر را هدر داده است و نمی تواند به این زودی دوباره شیر بخورد. حسن عسگری فر، روانشناس و مشاور به شما می گوید در هر سنی چه آموزشی مناسب تر است.

به تفاوت ها فكر كنید

در خانواده هایی كه اقتصاد جایگاه تعریف شده ای دارد و البته این تعاریف به زبان خود كودك نیز برای او شرح داده می شود، كودك یكی از شركای واقعی خانواده است و از یك مصرف كننده صرف در طول عمرش از كودكی به نوجوانی و جوانی به یك شریك و سرمایه گذار مالی تبدیل می شود، طوری كه در نوجوانی و جوانی در تصمیمات اقتصادی خانواده دخیل و تاثیرگذار خواهد بود. انتظاری كه از یك نوجوان آموزش داده شده در دنیای مهارت های اقتصادی وجود دارد، مسلماً در یك كودك ۳ تا ۵ ساله محدود است. داشتن یك قلك برای كودك ۳ ساله همانقدر حائز اهمیت است كه داشتن یك دفترچه حساب پس انداز برای یك نوجوان و البته مدیریت خانواده و گاه نظارت و حمایت ایشان برای پر بار شدن همان قلك یا دفترچه حساب پس انداز فرزندان.

۳ تا ۴ سالگی
 پول چیست؟

بدون شك ممكن است برای آموزش توالت رفتن كودك ۳ یا ۴ ساله تان بیشتر درگیر باشید اما یادتان باشد كه باید كلاس هایی هم برای آموزش پول برایش بگذارید. در این سن او نمی تواند بفهمد مفهوم پول چیست اما شما می توانید كم كم تفاوت سكه های مختلف را به او آموزش دهید.
یك راه این است كه یك بازی بامزه راه بیندازید. به او بگویید سكه ها را در اندازه و رنگ های مختلف قرار دهد. بازی نمایشی هم می توانید انجام دهید، مثلاً بازی فروشگاه یا رستوران. مواد لازم این بازی تمام اسباب بازی هایی است كه كودك می خواهد بفروشد، با مقداری پول.

خواسته چیست؟ نیاز چیست؟

كارشناسان معتقدند این سن بهترین زمان برای آموزش مفهوم نیاز در برابر تجمل است. می توانید بازی نیاز یا خواستن را زمانی كه با فرزندتان برای خرید بیرون می روید انجام دهید. یادتان باشد چیزهایی مانند شیر و برنج در دسته نیازها هستند در حالی كه شكلات و پاستیل در رده خواسته ها قرار می گیرند. در این سن ممكن است بچه ها از شما بخواهند كه اسباب بازی خاصی را برایشان بخرید یا حتی بازی های كامپیوتری جدید بخواهند، وقتی این كار را كردند این فرصت را برایشان فراهم كنید تا با مفهوم صرفه جویی آشنا شوند. باید به فرزندتان توضیح دهید كه رفتن به مغازه اسباب بازی فروشی همیشه برابر با خریدن یك اسباب بازی نیست. آیا شما به عنوان والدین عادت دارید چیزهایی را كه نیاز ندارید بخرید؟ این عادت می تواند به فرزندتان نیز به راحتی منتقل شود. وقتی ببینید كه فرزندتان با اسباب بازی كه برایش خریدید بازی نمی كند نباید برایش اسباب بازی دیگری بخرید.

۵ تا ۶ سال
 بگذارید خرید كند

این زمان خوبی برای این است كه به فرزندتان اجازه دهید به مدیریت پول و پرداخت خرید عادت كند. برای مثال می توانید از فرزند ۶ ساله تان بخواهید برایتان شیر بخرد. حالا شما این شانس را دارید كه مفهوم تفریق و جمع را به فرزندتان بیاموزید. به او هزار تومان می دهید تا چیزی را كه ۹۰۰ تومان است، بخرد. بنابراین ۱۰۰ تومان به او باز گردانده می شود و به این ترتیب می توانید درباره اینكه چرا به او ۱۰۰ تومان بازگردانده شده توضیح دهید.

۷ تا ۹ سال
 بودجه چیست؟

این زمانی است كه بهتر است به فرزندتان مفهوم بودجه را یاد دهید چون حالا دیگر او پول تو جیبی می گیرد. برای مثال برای او توضیح دهید كه هزینه های خانواده با همین بودجه مدیریت می شود و با اولویت هایی برای نیازها و خواسته مشخص می شود. وقتی به اصرار او برای خرید اسباب بازی نه می گویید برایش علت را توضیح دهید كه بودجه ماه برای خرید اسباب بازی استفاده شده است یا قیمت اسباب بازی با بودجه ای كه در نظر گرفته شده نمی خواند. به او كمك كنید بخشی از پول تو جیبی اش را پس انداز كند. بخشی را خرج كند و بخشی را برای خیریه اختصاص دهد. برای این كار می توانید ۳ بطری در نظر بگیرید حتی می توانید حساب پس انداز برایش افتتاح كنید.

زیبایی انتخاب

وقتی مفهوم بودجه را به فرزندتان یاد دهید او تشخیص خواهد داد كه به دست آوردن پول راحت نیست. كودكان ممكن است پول شان را در راه های متفاوتی خرج كنند. همچنین به این نتیجه می رسند خریدن یك وسیله به معنای چشم پوشی از وسایل دیگر است. مدام به او نگویید پولش را چطور خرج كند، به جای آن به او كمك كنید فواید و مضرات چیزی را كه می خواهد بخرد بسنجد و بعد اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد.

۱۰ تا ۱۲ سال
 صرفه جویی را دوباره توضیح دهید

تا الان فرزند شما معنی پول را به خوبی فهمیده و می داند با آن چه كار می تواند بكند. پیام صرفه جویی را با تشویق نوجوان تان به مقایسه قیمت ها هنگام خرید دوباره تكرار كنید. وقتی این مفهوم را بازخوانی كنید دیگر پول خود را خرج یك وسیله گران نمی كند، در حالی كه وسیله مشابه آن با قیمت بهتر وجود دارد.

پول در برابر خوشبختی

كودكان در این سن ممكن است شروع به مقایسه موبایل شان یا موقعیت والدین شان با دیگران كنند. مهمترین نكته آن است كه به فرزندتان یاد دهید پول همه چیز نیست و خوشبختی به آن وابسته نیست.

غیر مستقیم یاد بدهید

اقتصاد، مهارتی آموختنی است. باور به مقتصد شدن بچه ها و باور به داشتن مهارت در كنترل و نگهداری پول كه به معنای اندوختن ثروت است، محصول فرایند یادگیری است كه خود در برگیرنده ۲ نوع یادگیری یعنی یادگیری مشاهده ای و یادگیری آموزشی است. منظور از یادگیری مشاهده ای به معنی دیدن، درك كردن و به كارگیری است كه عمده آن محصول دوره های رشدی كودكی و مشاهده الگوهای رفتاری و انتخابی خانواده هاست. خانواده هایی كه در آنها برنامه ریزی مالی به عینه مشهود بوده و اتفاقاً برای كودك قابل توضیح نیز هست، غیر مستقیم به كودك خود اصل حفظ سرمایه و تبعات مثبت آن را آموزش می دهند. مثل زمان هایی كه كودك كالایی را مثل اسباب بازی طلب می كند و خانواده برای كودك توضیح می دهد كه به علت محدودیت مالی (خانواده اینقدر تومان درآمد دارد، اینقدر تومان هم خرج و هزینه های خانواده است و كلاً اینقدر تومان باقی می ماند كه باید بین نیازهای همه خانواده تقسیم شود) توان خرید آن را ندارد و اگر او پول های تو جیبی اش را جمع كند، آنگاه می تواند به كمك خانواده، آن كالا و بعدها كالاهای دیگری را نیز خریداری كند. در اینجا مدیریت مالی به صورت غیر مستقیم به كودك آموزش داده می شود چرا كه كودك سیاق و روش اجرایی خانواده را با آنچه برای او تكلیف می كنند در تعارض نمی بیند و این خود نوعی تایید بر اشتراك نظری و عملی خانواده برای خود و برای اوست و قبول آن شرایط چندان غیر متعارف و آزاردهنده نیست.

این ۳ اصل را در نظر بگیرید

در خانواده هایی كه تحقق خواسته های كودك و نوجوان مشروط به چیزی یا عملی یا تغییری نمی شود و هر چه بخواهد در اسرع وقت مهیا می شود، غیر مستقیم كودك می آموزد كه همیشه توانی برای تحقق آرزوهای او در والدین وجود دارد و ترس از نداشتن و ترس از آینده ای كه شاید روزی با امروز متفاوت باشد شكل نمی گیرد و این یعنی اعتماد كاذب به آینده ای پر فرازونشیب و گاه غیر قابل پیش بینی. پس اصل مشروط بودن، اصل اعتدال و اصل نسبی بودن شرایط و آینده باعث قدرتمندتر شدن كودك و نوجوان ما و نیز شراكت او در وظایف اجتماعی و اقتصادی برای تحقق آزمان ها و آرزوهای آینده خود او خواهد بود.

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید