گروه ورزشی – مثل همیشه بود؛ بیخاصیت، ملال آور، افتضاح و البته صفر-صفر! این نمایش حقارت بار تا کی باید ادامه داشته باشد؟ تا کی باید میلیاردها تومان پول و هزاران ساعت پای این نمایش رقت بار به هدر برود و بازیگران آن سرخوش از زندگی و عافیت طلبی به ریش خلق الله بخندند؟ نوشتن و تحلیل کردن این دربی مانند تماشای آن بیفایده است. میشود دقیقاً همان نوشتهها و تحلیلهای سه بازی قبلی دو تیم را برای این بازی هم گذاشت و زحمت خود را کم کرد.
به گزارش گزارش افکارنیوز؛ مثل بازیکنان گرانقیمت دو تیم که در هنگام تصاحب توپ خیلی خود را به زحمت نمیانداختند. درست مثل مربیان دو تیم که حتی زحمت تعویض کردن هم به خود ندادند! نمایش افتضاح سرخآبیهای پایتخت برای چهارمین بار متوالی بدون گل خاتمه یافت اما بیتردید هر دو تیم باختند چون باخت میتواند کمترین نتیجه برای این بازی باشد!
۱
این دربی علیرغم همه صفرهایش، هنوز یک نکته مثبت داشت. اینکه هنوز بالای ۸۰ هزار نفر حاضرند برای کسل کنندهترین برنامه بعدازظهر جمعه، پول بدهند و به استادیوم بیایند. اما آیا اصولا برای اقتصاد دولتی فوتبال ایران، حضور ۵ هزار نفر یا ٨٠ هزار نفر تفاوتی خواهد داشت؟ تماشاچیهایی که به بهانه دیدن یک دربی داغ از صدها کیلومتر دورتر مشقت سفر را به جان میخرند و هر ساله چیزی جز یک جای خواب دم در استادیوم، چند ساندویچ سرد مانده و در آخر هم یک بازی یخ چیزی حاصلشان نمیشود.
۲
از کیفیت مهمانانی که به استودیوی شبکه سوم آمدهاند، میتوان سطح احتمالی عیار دربی را حدس زد. سوای پژمان جمشیدی و محمد نوازی از قدیمیهای دو تیم، حضور یک بازیگر طنز، یک بازیگر تلویزیون و یک دوومیدانی کار، نشان میدهد که پربینندهترین برنامه تلویزیون در ساعت دربی نیز، مهمترین اتفاق ورزشی کشور را جدی نمیگیرد. شاید به همین دلیل باشد که سیاوش مفیدی (بازیگر خنده بازار) قبل از شروع مسابقه میگوید؛ کاش این دربی هم صفر- صفر تمام شود!
۳
بازی که کریهای قبلش دیگر رنگ و بوی یک بازی داغ را ندارد. شاید همه به این نکته رسیدهاند که از آتش این بازی آبی را گرم نخواهد کرد چون تمام شعلههایش تنها حرفهای قلمبه سلمبه پیش از بازی است و وقتی پای عمل میرسد، همه غلاف میکنند و میگویند بکش زیرش.
۴
بیتردید پرکارترین عنصر دربی، توپ بازی بود. در این فوتبال علی اصغری که بکش بکش شده اصل بازی، توپ بیچاره مدام باید طول زمین را طی کنند. شاید اگر تور والیبال در وسط زمین میگذاشتند، حداقل تماشاچیان یک والیبال هیجان انگیز را مشاهده میکردند.
۵
دربی ۷۸ حتی برای عکاسان رسانهها هم خسته کننده بود. طوری که وقتی دوربینهای تلویزیونی عکاسان پشت دروازهها را به تصویر میکشیدند آنها بیکار بوده و مثل همه آن ۸۰ -۷۰ هزار نفر داخل زمین محو تماشای بازی بودند. قطعا این عکاسان اگر دنبال عکسهای خاص و ویژه بودند، چیزی جز صحنههای مربوط به درگیری، اعترض و دعوا نصیبشان نمیشد و خب طبیعی است که نمیشود یک مموری کارت را با عکسهای مشابه پر کرد! عکاسانی که به دنبال ثبت لحظه به ثمر رسیدن گل، ۳۶۰ دقیقه است که پشت دروازهها به انتظار مینشینند و البته هیچ چیزی عایدشان میشود!
این هفته ما از نزدیک آخرین تمرینات استقلال و پرسپولیس برای دربی را به چشم دیدهایم؛ تمریناتی که به جز یکسری اصول ابتدایی صرف و کلیشهای دمده چیز دیگری نداشت. استقلال در روز چهارشنبه یک ساعت و نیم وقت روی ضربات ایستگاهی و حرکات ابتدایی فوتبال گذاشت و عجبا که در پرسپولیس هم در مهمترین تمرین تاکتیکی پیش از بازی دربی، همه چیز شبیه همین بود. ضربات کاشته و ایستگاهی!
به نظر دو مربی هیچ تاکتیک دیگری برای رسیدن به گل نداشتند! تمریناتی که مشخص نیست تا کی مربیان ایران آن را به خورد بازیکنان میدهند. نکته عجیبتر اینکه پرسپولیس روز چهارشنبه مهمترین تمرینِ پیشِ از بازی (تمرینِ ۴۸ ساعت پیش از مسابقه) را انجام نداد اما در دربی به طرز عجیبی روانتر بازی کرد. این نشان میدهد که تیمهای بزرگِ ما حتا وقتی تمرین میکنند، کارِ خاصی انجام نمیدهند و اینکه برنامههای تمرینیشان، معمولا واردِ جریانِ فعالِ بازی نمیشود!
۶
۹۰ دقیقه و فقط یک تعویض، این دربی تهران است. دو مربی در پیله احتیاط کاری با تیمشان میکنند که نتیجه چیزی جز تساوی نیست. دربی ۷۸ که چهارمین تساوی بدون گل متوالی دربیها را در پی داشت فقط یک تعویض داشت. اینکه مجید غلامنژاد جای مهرداد اولادی را در ترکیب استقلال گرفت، بازیکنی که طبق معمول همیشه نتواست این مسابقه را بدون اخطار تمام کند و از داور بازی روی یک خطای شدید کارت زرد گرفت. یک تعویض، یک بار دیگر هم مینویسم؛ فقط یک تعویض.
۷
دایی و به خصوص قلعه نویی با انتخاب تاکتیکهای به شدت محتاطانه در ردیف نخست اتهام هستند برای این حس بیزاری ما از فوتبال و دربی. قلعهنویی و دایی مقصران اصلی این تساوی بیخاصیت هستند. از آن جهت که برای حفظ توپ و پاسهای متوالی تنها متوسل به دروازهبانهای خود بودند، ستارههای پرکاری که امروز شاید فراموش کرده بودند، دست نیز دارند و فقط پاسکاری را خوب بروز دادند. درگیری در میانه میدان با خطاهای مکرر و درگیریهای زننده. شاید اگر کمی این دو مربی ریسکپذیر بودند، به جای درگیری، بزن بزن و بزن زیرش! کمی خلاقیت را به بازیکنان خود میآموختند. قلعهنویی و دایی فوتبالی که باید مظهر لذت برای هوادار باشد را به مذاق هوادار زهر کردند، آنهم در مصافی که نه بعد فنی داشت و نه بعد اخلاقی.
۸
چهارمین تساوی پیاپی در دیدارهای اخیر رقم خورد تا شاید به قول سام درخشانی، بازیگر سینما و تلویزیون، نتیجهای رقم بخورد که همه شب راحت بخوابند و مسئولان سیما به دلیل نداشتن بعد فنی در دربی، به دنبال بعدهای طنز باشند و امثال درخشانیها و سیاوش مفیدیها را به جای کارشناس دعوت کنند!
۹
نه، این بازی افتضاح نبود بلکه جانمایه و بازتابنده همه حقیقتی بود که در لیگ ایران جریان دارد. واقعا باقی بازیهای لیگ برتر چه چیزی بیشتر از دربی دارد؟ این بازی از نُرمِ بازیهای لیگ برتر پایینتر نبود. بلکه نیمه دوماش از خیلی بازیها بهتر هم بود.
۱۰
آنچه که از این دربی برای ما به جای میماند، رسیدن به این حقیقت کلیدی است که استقلال و پرسپولیس در این بازی خاص احتیاط نمیکنند، آنها چیز بیشتری برای عرضه ندارند و سقفشان همین افتضاحی است که امروز برای چهارمین مسابقه متوالی به نمایشاش گذاشتند.