خبرهای ایران

دو انتخابات آتی در ایران و استانداردهای انتخابات

بی بی سی، مرتضی کاظمیان: یک‌ماه دیگر، دو انتخابات مهم دیگر در ایران برگزار می‌شود؛ اما آنچه با عنوان “انتخابات” انجام خواهد شد چه نسبتی با استانداردها و لوازم انتخابات آزاد، سالم و عادلانه دارد؟

انتخابات یکی از لوازم‌ تحقق نظام‌های دموکراتیک‌ است؛ افزون بر آن، و دست‌کم، باید مشارکت آزاد افراد و گروه‌ها در انتخابات و فرآیند‌های سیاسی وجود داشته باشد؛ و نیز رهبران و نهادهای سیاسی مستقل باشند و بتوانند بدون فشار و تهدید از سوی گروه‌های ذی‌نفع ویژه، حکومت کنند.

این‌گونه، صرف برگزاری یک انتخابات، دال بر دموکراتیک بودن یک نظام نیست؛ استانداردهایی برای انتخابات آزاد، سالم و عادلانه تعریف شده است. سنجیدن فاصله انتخابات در جمهوری اسلامی با استانداردهای مزبور، تبیین‌گر کیفیت دموکراسی و میزان تحقق لوازم آن در ایران است.

استانداردهای انتخابات آزاد، سالم و عادلانه

آبان‌ماه ۱۳۸۶ (پیش از برگزاری انتخابات مجلس هشتم) و در پی تشکیل “کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه” توسط گروهی از فعالان سیاسی و کنشگران مدافع حقوق بشر، اصول و ترازها و لوازم و شرایط لازم برای انتخابات ـ مبتنی بر اسناد بین‌المللی و متون مرجع حقوقی و سیاسی ـ فهرست شد.

اعضای کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه عبارت بودند از: هادی اسماعیل‌زاده، عباس امیرانتظام، محمد بسته‌نگار، داود هرمیداس ‏باوند، حبیب‌الله پیمان، محمدعلی دادخواه، تقی رحمانی، عزت‌الله سحابی، عبدالفتاح سلطانی، سیدمحمد ‏سیف‌زاده، خسرو سیف، احمدصدر حاج سیدجوادی، شیرین عبادی، محمدعلی عمویی، مرتضی کاظمیان، علی ‏اکبر معین‌فر، سعید مدنی، مرضیه مرتاضی لنگرودی، علی‌اکبر موسوی خویینی، نرگس محمدی، ابراهیم ‏یزدی و حسن یوسفی اشکوری.‏

افراد یادشده شاخصه‌هایی بیست‌گانه را تدوین کردند که نشانگر کیفیت انتخابات در ایران امروز و فاصله‌ی محسوس آن از استانداردهای انتخابات آزاد، سالم و عادلانه است. 

این معیارها و محورها عبارتند از:

‏۱. اراده مردم اساس و منشا قدرت حکومت است و این اراده باید بوسیله انتخابات آزاد، سالم و عادلانه اعلام ‏شود.‏

‏۲. آزادی و سلامت انتخابات هنگامی میسر است که حقوق و آزادی‌های اساسی مردم طبق معیارهای ‏جهانشمول تحقق پیدا کرده باشد.‏

‏٣. آزادی و سلامت انتخابات بدین معنی است که همه آحاد ملت و همه‌ی گرایش‌ها و تشکل‌های سیاسی، ‏عقیدتی و قومی و… بتوانند بدون احساس زور و تحمیل در انتخابات شرکت نمایند و به نامزدهای مورد نظر ‏خود رأی دهند و به‌لحاظ رأی که می‌دهند مورد بازخواست و فشار و محرومیت قرار نگیرند، شرکت یا عدم‌‏شرکت در انتخابات تحمیلی نباشد و اثر سویی در زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی افراد نداشته باشد.‏

‏۴. به‌منظور رعایت عدالت و انصاف درخصوص انتخاب‌شوندگان و نامزدهای انتخاباتی، غیر از محدویت‌‏هایی از قبیل سن قانونی، تابعیت کشور محل رأی یا نداشتن سوء‌پیشینه موثر کیفری در جرائم عادی ـ که ‏منجر به محرومیت موقت از حقوق اجتماعی شده باشد ـ هیچ محدودیت دیگری نباید ایجاد نمود.‏

‏۵. مردم حق دارند به‌عنوان رأی‌دهنده یا انتخاب‌شونده بطور فردی یا از طریق احزاب و تشکل‌های ‏مختلف، در انتخابات شرکت نمایند.‏

‏۶. احزاب و تشکل‌های مختلف با هر نوع گرایش سیاسی و عقیدتی باید بتوانند در شرایط یکسان نامزدهای ‏خود را معرفی و برای شرکت در انتخابات از شرایط و تسهیلات مساوی و عادلانه بهرمند باشند.‏

‏۷. رأی‌دهندگان و نامزدهای انتخاباتی، فردی یا حزبی حق دارند بدون بیم و نگرانی، دیدگاه‌ها و برنامه‌های ‏خود را تبلیغ و ترویج و در رسانه‌های گروهی مطرح کنند.‏

‏٨. دولت باید تمام اقدامات لازم را به‌عمل آورد تا احزاب و نامزدها و رأی‌دهندگان از امنیت جانی و مالی و ‏حیثیتی مساوی برخوردار گردند و از هر نوع خشونت، جلوگیری به‌عمل آورد.‏

‏۹. دولت باید تضمین کند که موارد نقض حقوق بشر در رابطه با انتخابات آزاد را فوراً در محدوده زمانی ‏معینی در دادگاه‌های عمومی علنی، مستقل و بی‌طرف مورد رسیدگی قرار دهد و با ناقضان قانون اعم از ‏اشخاص حقیقی و حقوقی یا نهادهای دولتی برخورد جدی و فوری در چارچوب قانون به‌عمل آورد، و رأی ‏صادره را از طریق رسانه‌های گروهی برای اطلاع عمومی اعلام نماید.‏

‏۱۰. قوانین و مقررات داخلی مربوط به انتخابات نباید با عرف و تعهدات بین‌المللی دولت مغایرت داشته ‏باشند.

‏۱۱. انتخابات باید دوره‌ای و در دوره‌های مشخص انجام گیرد.‏

‏۱۲. دولت موظف است برنامه‌های ملی آموزش همگانی، جهت آشنایی مردم با معیارها و آیین‌های انتخابات ‏آزاد را اجرا نماید.

‏۱٣. رأی‌گیری باید بطور فراگیر انجام شود و شامل کلیه‌ اتباع ایرانی باشد.‏

‏۱۴. به‌منظور تأمین سلامت انتخابات دولت موظف است امکان نظارت و بازبینی بی‌طرفانه‌ی نهادها و تشکل‌‏های مردمی و غیردولتی و نمایندگان احزاب سیاسی را بر فرآیند انتخابات فراهم نماید.‏

‏۱۵. در فرآیند انتخابات همه آحاد مردم باید مورد حمایت قانونی قرار گیرند و چنانچه حقوق فردی، اجتماعی، ‏سیاسی و انتخاباتی آنان تضییع گردد باید از امکان جبران خسارت مادی و معنوی برخوردار باشند.‏

‏۱۶. کلیه آحاد ملت اعم از زن و مرد و تشکل‌ها و احزاب سیاسی ـ عقیدتی و قومی باید در شرایط مساوی ‏بتوانند از رسانه‌های گروهی و به‌ویژه از رسانه‌های دولتی جهت تبلیغات انتخاباتی بهرمند گردند.‏

‏۱۷. رأی‌گیری باید مخفیانه به‌عمل آید بدین معنی که غیر از رأی‌دهنده هیچ شخص دیگری از مفاد رأی وی ‏مطلع نشود.‏ ‏۱٨. دولت باید اقدامات لازم و مناسب برای شفافیت روند انتخابات به‌عمل آورد و اصل را بر برائت و واجد ‏صلاحیت دانستن همه نامزدها اعم از زن و مرد قرار دهد و از هرگونه تفتیش عقاید و اعمال نظارت سلیقه‌‏ای جلوگیری کند.‏

‏۱۹. رأی‌گیری باید بدون هرگونه تقلب یا ارعاب یا هرگونه اقدام غیرقانونی انجام گیرد و شمارش آراء باید ‏تحت نظارت و بازبینی بی‌طرفانه‌ی نمایندگان احزاب، تشکل‌ها و نامزدها باشد، دولت مکلف به تضمین و اجرای ‏این بند است.

‏۲۰. اعمال هرگونه نظارت استصوابی توسط نهادهای حکومتی ـ تحت هر عنوان باشد ـ نادیده انگاشتن حقوق ‏شهروندی و مخدوش ساختن انتخابات آزاد، سالم و عادلانه است.‏

فاصله میان “آنچه هست” با استانداردها

دو انتخابات مجلس و خبرگان رهبری درحالی برگزار خواهند شد که ردصلاحیت‌های گسترده توسط هیأت‌های نظارت شورای نگهبان و فقهای منصوب رهبری در این نهاد، نه تنها موجب حیرت نامزدها شده بلکه صدای اعتراض تند و بلند رییس جمهور اعتدال‌گرا را نیز بلند کرده است.

رویکرد شورای نگهبان و نگاه غالب در هیأت‌های نظارت زیرمجموعه آن، و حتی در مواردی اقدام هیأت‌‌های اجرایی زیرمجموعه وزارت کشور و قوه مجریه، بسیاری از شهروندان را از حق خود برای نامزدی در انتخابات، و بسیاری دیگر را از رأی دادن به نامزد مطلوب خود، محروم کرده است.

افزون بر این مهم، بسیاری از دیگر لوازم مهم و ضروری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه متحقق نشده؛ برخی از این استانداردهای مخدوش شده چنین‌اند:

بخش قابل توجهی از کنشگران سیاسی و مدنی زیر فشار و تهدید یا در زندان هستند و از امکان کنشگری آزاد و امن محروم‌اند؛ میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد، سه چهره شاخص در این فهرست مطول محسوب می‌شوند.

شماری از احزاب و جمعیت‌های سیاسی از امکان فعالیت سیاسی گروهی منع شده‌اند؛ جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، دو جمعیت سیاسی مشهور در طیف اصلاح‌طلبان، دو شاهد مشهورند. نهضت آزادی ایران، شورای فعالان ملی ـ مذهبی، جبهه ملی ایران، و کانون نویسندگان ایران، برخی دیگر از جمعیت‌های سیاسی شناخته‌شده هستند که زیر تهدید و سرکوب، حتی امکان برگزاری نشست‌های محدود و همفکری گروهی ندارند.

جمعیت‌های سیاسی منتقد و مخالف، فاقد ارگان، روزنامه و نشریه رسمی برای بیان صریح و بی‌دغدغه دیدگاه‌های خود هستند.

سایه سنگین سانسور و خودسانسوری بر سر مطبوعات که باید به‌مثابه رکن چهارم دموکراسی ایفای نقش کنند، انکارشدنی نیست.

کانون‌های مستقل مدنی (همچون کانون صنفی معلمان یا سندیکای کارگران شرکت واحد) زیر تهدید و سرکوب نهادهای امنیتی قرار دارند.

امنیت لازم برای تمامی نامزدها و جریان‌های رقابت‌کننده، به یکسان و مساوی برقرار نیست. منتقدان و غیرخودی‌ها از تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم متأثر می‌شوند.

محاکم قضایی مستقل و بی‌طرف و منصفی موجود نیست که مرجعی برای دادخواهی یا رسیدگی به شکایت منتقدان و معترضان باشد.

برخی از نامزدها یا جریان‌های سیاسی همسو با هسته اصلی قدرت، از رانت‌ها و امکانات و فرصت‌هایی بهره می‌گیرند که در اختیار رقبا نیست. سازمان عریض و طویل صدا و سیما، یکی از این امکان‌هاست که درهای آن برای برخی و جناح‌هایی به‌شکلی غیرمنصفانه گشوده است.

حکایت سودجستن تندروها و اقتدارگرایان از امکانات سپاه و بسیج و دیگر نهادهای حکومتی همسو، البته بجای خود محفوظ و در روند انتخابات قابل تأمل است.

مجموعه موارد یادشده، تنها وجوهی از شکاف فاحش و معنادار میان آنچه را که در نظام مبتنی بر ولایت فقیه، “انتخابات” توصیف می‌شود با آنچه که لوازم انتخابات آزاد، سالم و عادلانه است، ملموس می‌کند.

این فاصله قابل تأمل، مقوله‌ای است؛ و تصمیم و راهبرد نیروهای سیاسی منتقد این وضع برای چگونگی کنشگری سیاسی در متن واقعیت‌های ناگوار مستقر و تهدیدها و محدودیت‌های تحمیل‌شده، مقوله‌ای دیگر.
 


بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید